در حال ویرایش عمر إبن لاأحد

{{خرد}}
'''عمر إبن لاأحد''' (به انگلیسی: Umar Ibn-La'Ahad)(متوفی در سال1176) پدر [[حشاشی]] افسانه ای، [[الطائر بن لا أحد]] می باشد.
در سال 1176 نیروهای [[صلاح الدین]]، [[مصیاف]] را به محاصره درمی آورند. عمر به اساسیون دستور میدهد تا به چادر صلاح الدین نفوذ کنند، و آنجا را با پیغامی ترک کنند، با اینکار تهدید و مهارت خود را به صلاح الدین میرساندند. [[احمد سفیان]] چادر صلاح الدین را پیدا میکند. عمر با موفقیت به چادر صلاح الدین نفود میکند، پیغام خود را میگذارد(چاقویی شکسته در زیر بالش صلاح الدین)،اما هنگام فرار، صلاح الدین متوجه حضور اساسیون میشود. در این هنگام احمد سفیان دستگیر میشود، و یک نجیب زاده ی عرب کشته میشود. [[اعراب]] درب مذاکرات را برای صلح با اساسیون باز میکنند.اما با شرایطی که:
1-آنها جان عمر را میخواستند تا به نوعی قصاص انجام دهند.
2-اگر عمر تسلیم اعراب نشود، اعراب احمد را اعدام میکنند و به محاصره ی دژ مصیاف ادامه میدهند.
[[المعلم]] که چاره ای نمیبیند و انتخابی نمیتواند از بین شاگردانش بکند، عمر خود را با احمد معاوضه میکند تا اعراب از محاصره ی مصیاف منصرف شوند و احمد زنده بماند. هنگام اعدام شدن عمر، وی صدای فریاد و ضجه ی فرزندش را که از دژ میامد میشنید.


[[رده:نوشتارهای نیازمند منبع]]
[[رده:شخصیتهای داستان]]
[[رده:شخصیتهای جهاد سری]]

[[de:Umar Ibn-La'Ahad]]
[[en:Umar Ibn-La'Ahad]]
[[es:Umar Ibn-La'Ahad]]
[[hu:Umar Ibn-La'Ahad]]
[[it:Umar Ibn-La'Ahad]]
[[pt:Umar Ibn-La'Ahad]]